بایگانی:
03/01/2003 - 04/01/2003
04/01/2003 - 05/01/2003
05/01/2003 - 06/01/2003
07/01/2003 - 08/01/2003
09/01/2003 - 10/01/2003
10/01/2003 - 11/01/2003
11/01/2003 - 12/01/2003
12/01/2003 - 01/01/2004
01/01/2004 - 02/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
04/01/2004 - 05/01/2004
07/01/2004 - 08/01/2004
11/01/2004 - 12/01/2004
03/01/2005 - 04/01/2005
داغ













 

خانه
یخِ مذاب، برتراند الیزابت
McEs, A Hacker Life
قاصدک




























یخ نازک، برتراند الیزابت
 

 

تحریفات عاشورا

برگرفته از کتاب «تحریفات عاشورا» اثر استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ شده توسط واحد تبلیغات حزب جمهوری اسلامی. این کتاب شامل چهار سخن‌رانی است که در فروردین ۱۳۴۸ ایراد شده‌اند. این سخن‌رانی‌ها سال‌ها قبل از آن بوده که مردم برای دختربازی به مسجدها بروند. ذکر این مطالب در این‌جا به معنی تایید من بر آن‌ها نیست.

صفحه‌ی ۴۲:
حاجی‌نوری در کتابش نوشته است یکی از طلاب نجف اهل یزد برایم نقل کرد در جوانی سفری پیاده از راه کویر به خراسان می‌رفتم. در یکی از دهات نیشابور یک مسجدی بود و من چون جایی را نداشتم، در مسجد رفتم و پن\ش‌نماز مسجد آمد و نماز خواند و بعد منبر رفت. در این بین با کمال تعجی دیدم فراش مسجد مقداری سنگ آورد و تحویل پیش‌نماز داد. وثتی روضه را شروع کرد، دستور داد چراغ‌ها را خاموش کردند. چراغ‌ها که خاموش شد، سنگ‌ها را به طرف مستمعین پرتاب کرد، که صدای فریاد مردم بلند شد. چراغ‌ها که روشن شد دیدم سرهای مردم شکسته و مجروح شده است و در حالی که اشک‌شان می‌ریخت از مسجد بیرون رفتند. رفتم نزد پیش‌نمار و به او گفتم این چه کاری بود که کردی؟! گفت من امتخان کردم که این کردم با هیچ روضه‌ای گریه نمی‌کنند. چون گریه‌کردنبر امام حسین اجر زیاد و ثواب زیادی دارد و من دیدم که راه گریاندن این‌ها منحصر است به این که سنگ به کله‌شان بزنم، از این راه این‌ها را می‌گریانم!!! چون هدف وسیله را مباح می‌کند، هدف، گریه‌ی بر امام حسین است ولو این‌که یک دامن سنگ به کله‌ی مردم بزند. پس این یک عامل خصوصی در این قضیه بوده که در این جعل‌ها و تحریف‌ها دخالت داشته است. انسان وقتی که در تاریخ سیر می‌کند، می‌بیند بر سر این حادثه چه آورده‌اند! به خدا قسم حرف حاجی‌نوری حرف راستی است. می‌گوید امروز اگر کسی بخواهد بر امام حسین بگرید، بر این مصیبت‌ها باید بگرید، بر این تحریف‌ها و مسخ‌ها باید بگرید، بر این دروغ‌ها باید بگرید.

و در صفحه‌ی ۴۴:
در شصت هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرف‌های روضة‌الشهدا به‌اضافه‌ی چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یک‌جا جمع کرد و کتابی نوشت به نام اسرارالشهاده، واقعا مشالب این کتاب انسان را وادار می‌کند که به اسلام بگرید. حاجی‌نوری حکایت دیگری را نقل می‌کند که تاثرآور است. مردی رفت نزد مرحوم صاحب مقامع، گفت دیشب خواب وحشت‌ناکی دیدم. چه خواب دیدی؟ گفت خواب دیدم با این دندان‌های خودم گوشت‌های بدن امام حسین علیه السلام را دارم می‌کنم! این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، مدتی فکر کرد، گفت شاید تو مرثیه‌خوان هستی، گفت بله. فرمود بعد از این یا اساسا مرثیه‌خوانی را ترک کن، و یا از کتاب‌های معتبر نقل کن. تو با این دروغ‌هایت گوشت بدن امام حسین را با دندان‌های خودت می‌کنی! این لطف خدا بود که در روزا به تو نشان بدهد.

و در صفحه‌ی ۸۰:
علی علیه‌السلام، شخصیتی به این عظمت، در نظر بعضی از ما مردم یک شخصیت تحریف‌شده عجیبی است. بعضی از مردم علی را فقط و فقط به پهلوانی می‌شناسند و بس! گاهی به وسیله‌ی اشخاص بسیار بسیار مغرض عکس‌هایی از علی(ع) منتشر می‌شود که شمشیری مانند زبان مار که دو زبانه دارد در دست اوست و بازوها و قیافه‌ای برای ایشان درست می‌کنند و نقاشی می‌کنند که معتوم نیست از کجا به دست آورده‌اند. اصلا عکس و مجسمه‌ی علی و پیعمبر قطعا در دنیا نبوده است. یک قیافه‌های عجیبی که انسان باور نمی‌کند این همان علی عادل است، این همان علی‌ای است که شب‌ها از خوف خدا می‌گریسته است. چون سیمای یک عابد، سیمای یک مجتهد، سیمای کسی که شب‌ها استغفار می‌کرده است، سیمای یک حکیم، سیمای یک قاضی، سیمای یک ادیب، یک جور دیگر است. مطلب دیگری که مخصوص ما ایرانی‌هاست این است که به امام چهارم علیه‌السلام می‌گوییم اما زین‌العابدین بیمار! غیر از زبان فارسی در جای دیگر این کلمه‌ی بیمار را دنبال اسم امام زین‌العابدین نمی‌بینم. در زبان عربی چنین کلمه‌ای نیست. ایشان القاب زیادی داند، السجاد یکی از القابشان است، ذولثفنات یکی از القابشان است. آیا شما در دنیا کتابی پیدا می‌کنید که لقبی به زبان عربی به امام داده باشند که مفهوم بیمار را برساند؟! امام زین‌العابدین تنها در ایام حادثه‌ی عاشورا (بگویم تقدیر الهی بود برای این‌که باید این امام زنده می‌ماند و نسل امام حسین از این طریق محفوظ می‌ماند) بیمار بودند و همان بیماری سبب نجات ایشان شد. چند بار تصمیم گرفتند امام را بکشند اما چون بیماری ایشان شدید بود، گفتند انه لما به چرا او را بکشیم؟ او دارد می‌میرد. در دنیا چه کسی هست که در عمرش بیمار نشده باشد؟ در غیر این چند روز ببینید آیا یک جا نوشته‌اند که امام زین‌العابدین بیمار بود؟! ولی ما امام زین‌العابدین را به صورت یک بیمار مریض زردرنگ تب‌داری که همیشه عصا به دستش است و کمر خم کرده و راه می‌رود و آه می‌کشد، ترسیم کرده‌ایم!!!

همین دروغ! همین تحریف سبب شده است که بسیاری از اشخاص آه بکشند، ناله بکنند، خودشان را به موش‌مردگی بزنند تا مردم آن‌ها را احترام کنند و بگویند آقا را ببینید درست مانند امام زین‌العابدین بیمار است، این تحریف است. امام زین‌العابدین(ع) با امام حسین(ع) هیچ فرقی نداشته است. با امام باقر(ع) از نظر مزاج و بنیه هیچ فرقی نداشت. امام بعد از حادثه‌ی کربلا چهل سال زنده بود. مانند همه سالم بود، با امام صادق(ع) فرقی نداشته. چرا بگوییم اما زین‌العابدین بیمار؟!

امامت به معنی نمونه‌بودن است، به معنی سرمشق بودن است. فلسفه‌ی وجود امام این است که یک انسان مافوق انسان‌ها باشد، همان‌طور که پیغمبران، بشر مثلکم یوحی الی بودند، تا مردم از این مثل‌های اعلی پیروی و تبعیت کنند. اما وقتی که چهره‌ی این شخصیت‌ها این‌قدر مشوه شد، خراب شد، سیمایشان تغییر کرد، دیگر قابل پیروی و لایق پیروی نیستند. یعنی پیروی از این شخصیت‌های خیالی به جای این‌که به نفع باشد، نتیجه‌ی معکوس می‌بخشد. پس اجمالا دانستیم که خطر تحریف چقدر زیاد است. واقعا تحریف ضربت غیرمستقیم است، ازپشت‌خنجرزدن است.

نسل یهودیان در جهان قهرمان تحریف‌اند. هیچ‌کس به اندازه‌ی این‌ها در تاریخ جهان تحریف، نکرده است، و به همین دلیل هیچ‌کس به اندازه‌ی این‌ها به بشریت ضربه نزده است. حقایق را قلب و بدعت‌ها ایجاد نکرده است.


   

<< بایگانی
<< داغ
 

bertrand_elizabeth at yahoo dot com

This page is powered by Blogger.