از این مرتع، آهوانه بگریز
که آغل خوکان است آنچه فردوسَش مینمایند
دل به چه خوش داشتهای
که مرکب رهوارت در زیر است و کلاه آفتابگیرت بر سر
مگر ندانستی که بیمرکب و کلاهت به آن تیره جاودان خواهند سپرد
اگر طاغی نیستی
ساقی نیز نباش
اگر قفس نمیشکنی، عبث آوازخوانِ چنین باغی نیز نباش
سر به بهانهیی در این گنداب فرو مکن
و به تعفن این مرداب خو مکن
دراعه زهد مزورانه از دوش انداز
خویشتن به جوش انداز
از این مرتع، آهوانه بگریز
که آنچه فردوسَش مینمایند، آغل خوکان است
نه منزلگاه نیکان