بایگانی:
03/01/2003 - 04/01/2003
04/01/2003 - 05/01/2003
05/01/2003 - 06/01/2003
07/01/2003 - 08/01/2003
09/01/2003 - 10/01/2003
10/01/2003 - 11/01/2003
11/01/2003 - 12/01/2003
12/01/2003 - 01/01/2004
01/01/2004 - 02/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
04/01/2004 - 05/01/2004
07/01/2004 - 08/01/2004
11/01/2004 - 12/01/2004
03/01/2005 - 04/01/2005
داغ













 

خانه
یخِ مذاب، برتراند الیزابت
McEs, A Hacker Life
قاصدک




























یخ نازک، برتراند الیزابت
 

 

به مناسبتِ استقبالِ دوستان فالش‌نت و جی‌ثم از One more cup of coffee، ترجمه‌ای ابتدایی از آن کرده‌ام. باشد که قلقلی را خوش آید.

1978 - Renaldo and Clara - One More Cup Of Coffee

قهوه‌ای دیگر
باب دیلَن
۱۹۷۵

نفَسَ‌ت دل‌انگیز است
چشمان‌َت چون دو جواهر در آسمان.
قامت‌َت راست است، موهایَ‌ت صاف
بر بالش‌ی که می‌آرامی بر آن.
ولی مرا به تو مهری نیست
نه عشق و نه سپاس
وفاداریِ تو به من نیست
که به ستاره‌گان بالاست.

قهوه‌ای دیگر برای راه،
قهوه‌ای دیگر پیش از آن که بروم
به راهِ دور.

پدرت یاغی‌ای بیش نیست
و آواره‌ی حقه‌باز‌ی‌
به تو می‌آموزد که چگونه جیب‌ بزنی
و چگونه تیزی بیاندازی.
او سلطه‌اش را می‌پاید
تا غریبه‌ای داخل نیاید
صدای‌َش می‌لرزد وقتی داد می‌زند
و باز غذا می‌خواهد.

قهوه‌ای دیگر برای راه،
قهوه‌ای دیگر پیش از آن که بروم
به راهِ دور.

خواهرَت آینده را می‌بیند
چون مادرَت و خودَت.
هرگز نیاموختی که بخوانی و بنویسی
کتابی نیست بر طاق‌چه‌ات.
و خواستن‌َت حدی نمی‌شناسد
صدای‌َت به بلبل‌ی می‌ماند
ولی قلب‌َت چو اقیانوس‌ی‌ست
اسرارآمیز و سرد.

قهوه‌ای دیگر برای راه،
قهوه‌ای دیگر پیش از آن که بروم
به راهِ دور.


   

<< بایگانی
<< داغ
 

bertrand_elizabeth at yahoo dot com

This page is powered by Blogger.